فریده گوینده، مترجم رمانهای «دوست اعجوبۀ من» و «داستان یک نام جدید» در گفتوگو با خبرگزاری ایبنا.
«اینکه النا فرانته خودش را محو کرده و ناشناس مانده، دقیقا همان مضمونی است که در آثارش به آن اشاره دارد، محوشدن، خودمحوکردگی و طردشدن.»
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، النا فرانته از نویسندگانی است که آثار او با استقبال مخاطبان در کشور موطن خود ایتالیا و همینطور خارج از آن روبهرو شده است. از موضوعات جالبی که درباره این نویسنده وجود دارد این است که هویت او برکسی علنی نیست. النا فرانته با اسم مستعار مینویسد و حتا گاه در این که او یک زن است یا یک مرد نیز شک و شبهه وجود دارد. برخی دلیل این پنهانکاری را محله و شهر تولد این نویسنده یعنی ناپل میدانند و صداقت بیتزویر و روایت تکاندهنده او از اتفاقات و مناسباتی که در این شهر وجود دارد.
فرانته در آثارش موضوعات مشترکی را دنبال میکند؛ سردرگمی و حس طردشدن در کاراکترهای اصلی آثار او به روشنی به چشم میآید. چهارگانه ناپلی این نویسنده به نامهای «دوست اعجوبه من»، «داستان یک نام جدید»، « آنان که میروند و آنان که میمانند.» و «داستان کودک گمشده» از مهمترین رمانهای فرانته هستند. به تازگی دو کتاب از این چهارگانه در نشر لگا به فارسی ترجمه و منتشر شده است، با توجه به اینکه «داستان یک نام جدید» به تازگی منتشر شده است، درباره ویژگی شخصیتهای اصلی این چهارگانه و همچنین سبک و سیاق کلی فرانته در پرداخت آثارش با مترجم این چهارگانه، فریده گوینده گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
دلیل اینکه برای ترجمه آثار النا فرانته و این چهارگانه معروف را انتخاب کردهاید چیست؟ آیا معروف بودن برای یک نویسنده خاص شما را ترغیب به ترجمه چهارگانه این نویسنده کرد؟
علت این انتخاب به اسم قسمت اول این چهارگانه به نام «دوست اعجوبه من» گره خورده است. دوستی داشتم که بسیار از او تاثیر گرفتم و سالهای اول دانشگاه بودیم که این دوستی شکل گرفت. این دوست اعجوبه من اکنون در هلند زندگی میکند. مدتی پیش این کتاب را برای خواندن به من معرفی کرد و من هم به قصد خواندن و لذت بردن آن را مطالعه کردم و بعد آنقدر این رمان من را تحت تاثیر قرار داد که تصمیم به ترجمه آن گرفتم. بعد هم مشغول ترجمه سه جلد بعدی شدم که در حال طی مراحل چاپ هستند.
در چهارگانهها معمولا شخصیتهایی تکرار میشوند. تمرکز این چهارگانه بر دو شخصیت به نام لیلا و النا است. تحول شخصیتی این دو کاراکتر را به عنوان مترجم چگونه دیدید و این چهارگانه در واقع در پی گفتن چه چیزی است؛ صرفا داستان زندگی دو دوست است یا پای چیزهای دیگری هم در میان است؟
این چهار جلد درواقع چهار دوره عمر این دو دختر است که از دوره دبستان با هم دوست هستند. جلد اول دوره نوجوانی، جلد دوم دوره جوانی، جلد سوم به دوره میانسالی و جلد چهارم به دوره کهنسالی این دو میپردازد. از این جهت میتوانیم بگوییم که این چهارگانه داستان زندگی این دو شخصیت یعنی النا و لیلا است اما این تنها ظاهر قضیه است.
این کتاب پر از جزئیات است و من خودم هنگامی که در مقام خواننده آن را مطالعه میکردم فکر میکردم این دو دختر دو وجه یک شخصیت هستند. من به شخصه با این دو کاراکتر همذات پنداری میکردم و گاه خودم را لیلا و گاه النا میدیدم. تقریبا بهعنوان خواننده در پایان هر جلد به این نتیجه میرسیم که رشته دوستی این دو در حال گسستن است اما باز هم اتفاقات بیرونی رخ میدهد که باعث پیوند دوباره این دوستی میشود و از این افت وخیزها در این چهارگانه کم نیست. همزمان با بزرگ شدن این دو شخصیت و همچنین شخصیتهای فرعی که در این چهارگانه هستند، خواننده متوجه تحولات محله و شهر بعد از جنگ جهانی دوم هم میشود. افراد این چهارگانه ساکن محلهای فقیرنشین در ناپل هستند.
پس این چهارگانه آنقدرها که در ظاهر به نظر میرسد همخانوادگی نیست؟
خیر. فرانته همهجا بحث ریشهها را مطرح میکند و روی هویتی تاکید دارد که هیچگاه نمیتواند از ریشه جدا شود. النا با دستمایه قرار دادن دو دختر بچه و رساندن آنها به بلوغ و اتفاقاتی که برای آنها رقم میزند آنها را وارد دنیای دیگری میکند. در خلال این روایتها خشونت و فقری که در این محل و شهر وجود دارد را به تصویر می کشد. در دو قسمت اول یکی از این دخترها موفق میشود از این وضعیت یعنی محلهای که در آن به دنیا آمده فرار کند و دیگری نمیتواند. این دوگانه آزادی و اسارت برای هر دو اینها وجود دارد حتا برای کسی که فرار کرده نیز این اسارت وجود دارد به طوری که از وابستگی به این محل هیچگاه آزاد نمیشود.
به نظر میرسد فرانته به توضیح شخصیتها و ریشههای آنها علاقه زیادی دارد چون در ابتدای رمان «داستان یک نام جدید» در چند صفحه.به معرفی کامل کاراکترهای اصلی و نسبت آنها با شخصیتهای فرعی پرداخته است، یعنی دقیقا کاری که نمایشنامهنویس در ابتدای ps خود انجام میدهد. کارکرد این معرفینامه شخصیتی را به عنوان مترجم در کجا میبینید؟
من فکر میکنم برای عدهای از خوانندگان که به خواندن چندگانهها عادت ندارند تعدد شخصیتها باعث سردرگمی بشود و به ویژه اینکه این اسامی بسیار به هم شبیهاند. البته من برای چه برای ترجمه و چه برای مطالعه نیازی به مراجعه به این معرفینامه ندیدم. اما فکر میکنم کارکرد آن در حد همین راهنمایی است.
النا فرانته نامی مستعار است و حتا گاهی مطرح میشود که این نویسنده ممکن است زن هم نباشد و در ایتالیا هم که کشور خود نویسنده است، این راز هنوز فاش نشده، بهعنوان یک مترجم چقدر در این باره تحقیق کردید؟
اتفاقا یکی از دلایل فرعی دیگر برای انتخاب این کتاب همین بود. من درباره این نویسنده تحقیق زیادی کردم و به جز مصاحبهها، نقدها و نظرهایی که مربوط به او و آثارش بود را نیز مطالعه کردم. شخصیت او برایم در نهایت بسیار جذاب شد و انگیزه مرا برای ترجمه بیشتر کرد. این نویسنده روی ناشناختهماندن تاکید بسیاری دارد و در مصاحبههایش که همگی به صورت ایمیل و نوشتاری است به این موضوع اشاره کرده است. او معتقد است: «در این دنیایی که همه خود را به آب و آتش میزنند که شناخته شوند و نمیدانم که از این شناخته شدن چه سودی میبرند من ترجیح میدهم ناشناخته بمانم.»
در نهایت این نویسنده خودش را محو کرده و این دقیقا همان مضمونی است که در آثارش شدیدا به آن اشاره دارد، محو شدن، خودمحوکردگی و طرد شدن. فرانته معتقد است کتاب وقتی نوشته شد به نویسندهاش دیگر نیازی ندارد و اگر حرفی برای گفتن داشته باشد خوانندگانش را پیدا میکند و خود کتاب برای ادبیات کافیست.
درباره نام و جنسیت هم بگویم که من نمیتوانم بپذیریم که این کتاب را یک مرد نوشته است. این آثار کاملا شبیه اعترافاتی زنانه است و برای من مترجم قابل قبول نیست که اینها نوشته یک مرد باشد.
فرانته در روند شخصیتپردازی و سیر تکاملی که از یک خاندان ارائه میدهد به نظر شما تا چه حد در بیان تحول یک خاندان موفق بوده و هدف نهایی فرانته از انتخاب یک بازه زمانی طولانی برای روایت یک داستان را تا چه حد میتوان به گریزهایی که به شرایط اقتصادی و اجتماعی و حتا جنگهای جهانی میزند، توجیه کرد؟
بعد از جنگ جهانی دوم و مسائلی که به آن اشاره کردید، فرانته در کنار اینها حتا توسعه سرمایهداری را در این چهارگانه و مخصوصا این کتاب «داستان یک نام جدید» به صورت قطع درختان و ساخت مراکز خرید و پاساژ و برجهای بلند … میآورد. بارها هم اشاره میشود که این ساختوسازها بیثمر است و نه به بهبود شرایط محله کمک میکند نه به برطرف کردن خشونت و بهبود مناسبات. به زدوبندهای سیاسی هم بسیار خوب در این کتاب اشاره میشود.
وضعیت چاپ و انتشار قسمتهای بعدی این چهارگانه به چه صورت است؟
دو کتاب دیگر به نامهای «آنان که میروند و آنان که میمانند» و « داستان کودک گمشده» از این چهارگانه باقی مانده که در دست انتشار است.
رمانهای «دوست اعجوبۀ من» و «داستان یک نام جدید» اثر اِلنا فرانته، با ترجمۀ فریده گوینده در نشر لِگا منتشر شده است.