به نقل از احمد کیارستمی:
«گادفری در طول یک دهه چندین سفر به ایران داشت و در این مدت رابطهای با پدرم (عباس کیارستمی) برقرار کرد که من بین پدرم و هیچ منتقد دیگری ندیده بودم. اگر بخواهم دلیلی برای این دوستی حدس بزنم، میگویم دلیلش توانایی گادفری است برای گذر از سطح و رفتن به عمق، و برای دید وسیع و تفسیرهای فکرشدهاش. گادفری این توانایی را دارد که وارد داستان شود ولی از کلیشه دور بماند. گادفری در نقدهایش بهدنبال اثر انگشت مؤلف میرود، عنصری که میتواند داستانی معمولی را شخصی و ویژه کند.
احتمالاً مهمترین ویژگی سینمای کیارستمی در همین اثر انگشت او بود. گادفری از اولین کسانی بود که سینمای ایران را به آمریکا معرفی کرد، ولی برخلاف خیلی از منتقدان، هیچ ردّی از اگزوتیسمهای معمول در نگاه گادفری به سینمای ایران دیده نمیشود. او دربارۀ سینما مینویسد، دربارۀ کارگردان و جامعۀ پیرامون او، ولی از موضوعات داغ روز و جنجالهای عامهپسند دور میماند، و همین نکته باعث میشود مصاحبۀ او تاریخ انقضا نداشته باشد. همۀ این مشخصهها باعث شدهاند در این کتاب شاهد گفتوگویی دلچسب و پرمطلب با عباس باشیم، به دور از سؤالها و کلیشههای معمول.
«من فقط نیمی از فیلم را میسازم، نیمۀ دیگر در ذهن تماشاگر ساخته میشود.»
کیارستمی بارها گفته که «من فقط نیمی از فیلم را میسازم، نیمۀ دیگر در ذهن تماشاگر ساخته میشود.» گادفری همیشه این توان را داشته که با ذهنیتش نیمۀ دومی زیبا برای فیلمهای پدرم بسازد، و این توان در کتاب مشهود است. چیزی که حسن کتاب را بیشتر میکند این است که گادفری، در کنار تفسیرهای شخصیاش، اطلاعاتی دقیق دربارۀ فیلمها ارائه میدهد، اطلاعاتی که کمتر جایی نوشته و دیده شده. حاصل این مصاحبهها پنجرهای است که گادفری بهدرون ذهن پدرم باز کرده و تصویری دقیق از او ارائه میدهد. تصویری که من به آن اعتماد کامل دارم، چون حالا دیگر میدانم «گادفری درست میگوید».
این گفتگو را شهرام علیدی کارگردان و مدیر آکادمی آموزش و توسعۀ هنری انجام داده است.