دربارۀ رمان «زن خوراکی»، مارگارت اتوود

مارگارت اتوود

مارگارت اتوود


 دربارۀ رمان «زن خوراکی»، مارگارت اتوود

زن خوراکی اولین رمان مارگارت اتوود است که انتشار آن در سال 1969 باعث تثبت او در مقام نویسنده‌ای برجسته شد. داستان در مورد زن جوانی به نام ماریان است که دنیای منطقی، ساختارمند و مصرف‌گرای او در حال فروپاشی است. بعد از نامزدی، ماریان احساس می‌کند با بدن خود بیگانه شده است. او شروع به اعطای ویژگی‌های انسانی به خوراکی‌ها می‌کند که باعث می‌شود با آن‌ها همذات‌پنداری کند. با این تصویر عجیب و نامانوس، ماریان دیگر نمی‌تواند لب به چیزی بزند، چرا که خوراکی‌ها را به‌مثابۀ یک انسان متصوّر می‌شود…

این رمان بامزه و گیرا، در مورد سرکوب احساسات، زنان و مردان، و تمایل به همرنگ‌شدن با جماعت‌ است. مارگارت اتوود در رمان زن خوراکی با حس شوخ­طبعی بالا، با لحنی کنایه­‌آمیز و بسیار زیرکانه در مورد ازدواج، گناه و ارتباط بین دو جنس مخالف سخن می‌گوید.

انتشار رمان زن خوراکی مصادف با «جنبش زنان» در آمریکای شمالی بود، اما اتوود این رمان را نه یک اثری فمینیستی بلکه «صورت اولیۀ فمینیسم» (پروتوفمینیسم) می‌نامد، چراکه آن در سال 1965 نوشته شده است و بنابراین «موج دوم جنبش فمینیسم» را پیش‌ببینی کرده است.

اتوود کلیشه‌های جنسیتی را به کمک شخصیت‌هایی که بسیار به این کلیشه‌ها پایبند هستند (مانند پیتر و لوسی) و شخصیت‌هایی که این کلیشه‌ها را پس می‌زنند (مانند اینزلی و دانکن) به تصویر می‌کشد. راوی داستان از اول‌شخص به سوم‌ شخص تغییر می‌کند تا روند تدریجی جدایی ماریان از واقعیت را برجسته سازد. در پایان، راوی داستان دوباره اول‌شخص می‌شود، درست زمانی که شخصیت اول داستان سعی می‌کند کنترل زندگی‌اش را دوباره در دست بگیرد. خوراکی‌ها و لباس‌ها نمادهای مهمی هستند که نویسنده به کمک آنها درونمایۀ داستان را به تصویر می‌کشد و به خواننده کمک می‌کند تا دیدگاهی از شخصیت، احساس و انگیزۀ هر کدام از شخصیت‌ها به‌دست آورد.

انتخاب موقعیت‌ها و مکان‌ها به گونه‌ای است که تفاوت و تمایز شخصیت‌ها به‌خوبی نمایان شود؛ برای مثال دانکن در رختشورخانه‌ای معمولی، موزه‌های تاریک و دلگیر و هتلی کثیف و ناجور دیده می‌شود. در مقابل پیتر در میخانه‌هایی مجلل و حسابی و آپارتمانی براق و نو دیده می‌شود. تغییر در مکانها و موقعیتها نشان دهندۀ زوایای مختلفی از زیستن و مقایسۀ تصویری، از دنیایی آزاد و بیپروا با قفسی متمدن و پرزرق و برق است. رمان دشواری‌های پیش روی زنان را در عصری به تصویر می‌کشد که آزادی برابر با تردید و بیثباتی است اما ازدواج هم مشکلات خودش را دارد.

چاپ این رمان همزمان  با خیزش جنبش زنان در آمریکای شمالی بود، اما اتوود این اثر را یک اثر طرفدار فمنیسم می‌نامد زیرا در سال 1965 نوشته شده است و بنابراین موج دوم فمنیسم را پیشبینی کرده ‌است.

 

زن خوراکی

تصویر مربوط به جلد رمان زن خوراکی نسخه ای چاپ شده در سال 1969

خلاصۀ داستان رمان

ماریان مکالپین در یک شرکت نظرسنجی کار می‌کند، او پرسشنامه‌ها را می‌نویسد و از محصولات نمونه‌گیری می‌کند. او در طبقۀ بالای خانه‌ای در تورنتو (در رمان هرگز اشاره‌ای به نام شهر نمی‌شود) همراه با همخان‍ه‌ی خود اینزلی زندگی می‌کند و دوست پسر او پیتر شخصی مستقل و سختکوش و البته خسته‌کننده است. ماریان با یکی از دوستان همدانشگاهی‌اش به نام کلارا هم در ارتباط است که اکنون زنی خانه‌دار و همواره باردار است.

اینزلی اعلام می‌کند که قصد دارد باردار شود و برای این کار قرار نیست اول ازدواج کند. وقتی ماریان از شنیدن تصمیم او برآشفته می‌شود، اینزلی به او می‌گوید: “در حال حاضر عامل ویرانی خانواده‌ها شوهرها هستند”. برای یافتن مردی که هیچ علاقه‌ای به پدری کردن نداشته‌باشد، اینزلی به سراغ دوست خوشگذران ماریان، به نام لن می‌رود. کسی که به رابطه با خانم‌های جوان و ساده شهره است.

در دفتر کار، ماریان مسئول جمع‌آوری نتایج یک نظرسنجی درمورد برند جدیدی از یک نوع آبجو شده است. درحالی‌که از خانه‌ای به خانۀ دیگر می‌رود تا سؤالاتش را بپرسد، با دانکن آشنا می‌شود، یک دانشجوی کارشناسی ارشد در رشتۀ زبان انگلیسی که او را با پاسخ‌های غیرمعمول و عجیب‌وغریب خود کنجکاو  و  وسوسه می‌کند.

زمانی که ماریان با لن و پیتر برای صرف شام به رستوران رفته‌اند، سروکلۀ اینزلی درحالی که لباس دختران دبیرستانی را به تن دارد، پیدا می‌شود تا اولین قسمت از نقشۀ فریب لن برای باردار کردنش را اجرا کند. درحالی که پیتر، داستان پر ازخونریزی شکار یک خرگوش را برای لن تعریف می‌کند، ماریان احساس می‌کند بدنش دارد از او جدا می‌شود:

“کمی بعد متوجه شدم یک قطره آب از بالا روی میز، کنار دستم افتاد. با انگشتم به قطرۀ آب زدم و روی میز پخشش کردم، از اینکه متوجه شدم این قطرۀ آب اشک چشمم بوده، ترسیدم.”

درونمایۀ رمان

– هویت گمشده

شاید بتوان مقاومت و امتناع ماریان در برابرخوردن را به نوعی خودداری او برای فرورفتن هرچه بیشتر در نقش زنانه دانست. در توصیف آپارتمان پیتر، ماریان مواد خام، لوله‌ها، تخته‌ها و بلوک‌های سیمانی را از طریق هضم و ترکیب به دیوارهای لابی توصیف می‌کند.  در چشم او مصرف از ساخت‌وساز پیشی می‌گیرد. فرآیند جذب مواد خام ( غذا) توسط بدن به جذب توسط بدنۀ اجتماع تشبیه شده‌است، در واقع  فرآیند تبدیل زنان به اشیایی زنانه که از نظر جامعه مورد قبول باشند. ماریان با امتناع از خوردن، سعی در پس زدن مواد اولیه‌ای دارد که قرار است او را بازسازی کنند تا در قالب نقش زن خانه قرار بگیرد. این چالش زمانی به وضوح نمایان می‌شود که یکی از هم‌اتاقی‌های دانکن داستان آلیس در سرزمین عجایب را در قالب بحران هویت جنسی تفسیر می‌کند، در ادامه شخصیت آلیس و زن خوراکی توصیف می‌شود. نقش‌های جنسی یکی پس از دیگری به او ارائه می‌شوند، امّا به نظر می‌آید او نمی‌تواند هیچ‌کدام را قبول کند. ماریان ابتدا در قالب برنامه‌های والدینش برای ازدواج  و سپس در برنامه‌های پیترشکل می‌گیرد. ماریان می‌ترسد بعد از ازدواج شخصیت قوی پیتر، شخصیت شکنندۀ او را در خودش ذوب کند. تصویر و برداشت ناخودآگاه از پیتر در نقش شکارچی، خود را در بدن ماریان به شکل امتناع از خوردن، همبستگی با طعمه‌های دیگر نشان می‌دهد. تغییر در راوی داستان به سوم شخص بعد از ماجرای نامزدی، نشان می‌دهد داستان ماریان توسط شخصی غیر از خودش کنترل می‌شود؛ زمانیکه ماریان سعی می‌کند هویت خود را پس بگیرد، مارگارت آتوود دوباره از راوی اول شخص استفاده می‌کنند.

– بیگانگی

مارگارت اتوود در زمان تغییر راوی از اول شخص به سوم شخص، بیگانگی ماریان از بدن خویش را به تصویر می‌کشد. در مهمانی کریسمس در دفتر کار، ماریان به زنانی که آنجا هستند نگاه می‌کند و با خود می‌گوید: “شما اوّل سبز هستید و بعد می‌رسید، بالغ می‌شوید. لباس‌هایی برای یک بالغ. شاید معنای دیگرش همان چربی باشد.”

ماریان مقاومت می‌کند تا شبیه آنها نشود، مقاومت در برابر زن شدن در فرهنگی جنسیت‌‎زده. بنابراین ماریان با امتناع از فرآیند بالغ شدن، با چنین دنیایی بیگانه می‌شود.

– پس‌زمینۀ رمان

اتوود از سال 1963 تا 1964 در شرکت آمار کانادایی، یک شرکت تحقیق، راستی آزمایی و نظر سنجی، که مرکز آن در تورنتو بود، کار می‌کرد. محیط شرکت آمار کانادایی تقریباً شبیه به شرکت تخیلی نظرسنجی سیمور بود که ماریان در آنجا کار می‌کرد. در کتاب مارگارت اتوود نقد و بررسی ناتالی کوک بر این باور است که شخصیت‌های پیتر و لوسی برگرفته شده از زندگی خود اتوود هستند. شخصیت پیتر بر اساس دوست‌پسر اتوود ( که عکاسی آماتور هم بود) که بعداً نامزد او شد، نوشته شده است. این احتمال هم وجود دارد که اسم اینزلی هم‌اتاقی و دوست ماریان از نام خوابگاه انزلی در دانشکده ویکتوریا در دانشگاه تورنتو، جایی که اتوود در آن سکونت داشت گرفته‌شده باشد، این خوابگاه دخترانه در سال 1903 ساخته شد و اولین خوابگاه دخترانه دانشجویی در کانادا بود.

نقد و بررسی

ادبیاتراضیه جلالیرمانزن خوراکیعشقفمنیسمکتابمارگارت اتوودنشرلگا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *