آیا فلسفه غرب اهمیت دارد؟ همانطور که روزبهروز جهان بیشتر به سمت گرداب بینظمی پیش میرود، کمتر به «تفکر بهخاطر تفکر» توجه میشود. درواقع تا وقتی به فکر پرداخت قبضهایمان باشیم، فکرکردن به مسائل عمیق چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
به احتمال زیاد بسیاری از ما امکان دستیابی به منابع لازم برای پیشرفت تحصیلی تا مقطع دکتری را نداریم. اما باید بدانید که برای مطالعه مفاهیم فلسفه غرب نیاز به پرداخت هزینه زیادی نیست.
شاید مطالعه فلسفه بدون کمک و همراهی اساتید مناسب، غیرممکن به نظر بیاید، اما با کمی حوصله میتوانید از پس آن بربیایید. شاید حتی با خود فکر کنید فایده مطالعه فلسفه در زندگی روزمرهتان چیست. پاسخ این است که در بررسی و واکاوی سوالات عمیق چنان لذتی وجود دارد که در کمتر کاری یافت میشود.
برای کمک به شما طی این مسیر، در این مقاله 10 کتاب مهم فلسفه را معرفی کردهایم که لازم است بشناسید.
«تمثیل غار» اثر افلاطون
فلسفه یونانی معمولا بهعنوان ریشه فلسفه غرب شناخته میشود، و «تمثیل غار» افلاطون بخش مهمی از این ریشه است.
«تمثیل غار» که همیشه در مباحثی با موضوعاتی چون آگاهی، اخلاق و دانش مطرح میشود، به روند خودآگاهی انسان میپردازد. متن کتاب آنچنان جذاب نیست اما خواندنش برای ورود به جهان فلسفه امروزه، لازم است.
«نقد عقل محض» اثر ایمانوئل کانت
تلاش کانت برای فهم وجه اشتراک انسان و ایجاد یک نظام اخلاقی جامع به مدد مقایسه ارزشهای بومی، برای سیر فلسفه و اخلاق مهم است. متن نوشته او دیرفهم و تاحدودی خستهکننده است، اما نگران نباشید. کارتان از این پس راحتتر خواهد شد.
«فلسفه اتاق خواب» اثر مارکی دو ساد
ارتباط فلسفه غرب و رابطه جنسی چیست؟ مارکی دو ساد قطعا یکی از ظالمترین افراد تاریخ بشر است، اما سوالات او درباره ذات لذت همچنان قابلبررسی است. ساد بر این باور است که ما محبتی به هیچکس بدهکار نیستیم، و بیشترین لذت از گناهکردن و خشونت به دست میآید.
شاید شما با او همعقیده نباشید، اما پژوهش او در رابطه با بیرحمی و لذتگرایی مطلق برای ادامه مطالعه فلسفه غرب لازم است.
«فراسوی نیک و بد» اثر فردریش نیچه
همهچیز با ورود نیچه به عرصه فلسفه جذابتر میشود. او کسی است که با رجوع به مفاهیم فلسفی گذشته، شروع به پرسیدن سوالات اساسی میکند، مانند اینکه «اگر واقعا هیچ معنایی وجود نداشته باشد، چه؟» یا «چه میشود اگر ایدههایی که تمدن غرب حول محور آن ساخته شده، تنها توهمی زودگذر مبنی بر عقاید منسوخ مسیحیت باشد؟»
فلسفه نیچه چندان موردپسند عامه نیست، اما نظریات او بسیار پیچیده و برای سیر تفکر لازم است.
«تمدن و ناخشنودیهایی آن» اثر زیگموند فروید
یک لحظه تمام پیشفرضهایتان درباره فروید را کنار بگذارید. قطعا تعدادی ایده عجیب در این مقاله وجود دارد. اما نظریه او در رابطه با تنش بین هویت فردی و ساختاری که آن را اجتماع میشناسیم، بیشتر از ایدههای منسوخش دربارۀ جنسیت، با تفکر امروز همخوانی دارد.
به طور کلی در بعضی از نظریههای عجیب فروید، مضامین عمیقی نهفته است که خواندش خالی از لطف نیست.
«پوست سیاه، صورتکهای سفید» اثر فرانتز فانون
فرانتز فانون یکی از مهمترین متفکران فلسفه پسااستعماری است. پسااستعماری درواقع به چگونگی شکلگیری تفکر انسان و به تابعیت کشیده شدن اقلیت نژادی میپردازد. فانون به تاثیر نژادپرستی و دوران بردهداری بر تفکر غربی و شرایط روانی بهجامانده از آن دوره اشاره میکند.
«آیشمن در اورشلیم» اثر هانا آرنت
آیا معنایی در جهان پس از هولوکاست وجود دارد؟ هانا آرنت مفهومی به عنوان «ابتذال شرارت» را به وجود آورده است تا بتواند توضیح بدهد که چطور مردم معمولی میتوانند جنایات بزرگی انجام دهند و این چه تاثیری در آینده جهان دارد؟ تحلیل دقیق او از دادگاه افسر نازی، آدولف آیشمن، وقایع نفرتانگیز قتلعام بزرگ را بررسی کرده و درعین حال درباره اصول عدالت سوالاتی را مطرح میکند.
«تنبیه و مراقبت» اثر میشل فوکو
میشل فوکو در این متن به بررسی تاریخ عدالت کیفری پرداخته و بیان میکند که نهادهایی مثل بیمارستانها و مدارس، که به نظر کاملا عاری از هرگونه جنایتی میآیند، در واقع مستحق حبس هستند.
«تا چه اندازه زندگی ما با مفهوم قدرت رقابت، تنبیه و ایدئولوژی تعریف میشود و تا چه اندازه ما زندانی نظام سلطهگر شدهایم؟» تفکر فوکو پایه و اساس فلسفه پسامدرن را شکل میدهد، درحقیقت، زیرشاخهای از فلسفه غرب که اصول ارزشهای انسانی را زیرسوال میبرد.
«وانمود و وانمودها» اثر ژان بودریار
آیا تا به حال شده در لحظهای حساس از زندگیتان با خود فکر کنید، انگار در یک فیلم سینمایی هستید؟ ارتباط عجیب بین رسانه و واقعیت، اساس تفکرات ژان بودریار، فیلسوف پسامدرن فرانسوی را شکل میبخشد. «تکنولوژی چگونه آگاهی ما از واقعیت را تحت تاثیر قرار میدهد؟ آیا واقعیت یک مفهوم ماندگار است؟»
بودریار چندان مورد حمایت جوامع آکادمیک نیست. البته اینکه واچووسکیها با برداشت اشتباه خود از صحبتهای او فیلم «ماتریکس» را ساختهاند هم کمکی به این موقعیت نکرده است. اما مقالات انتقادی او در رابطه با حضور همیشگی تلویزیون، سینما، و اینترنت به شکل اولیهاش، بیش از هر چیز با مسائل انسان امروز و رسانههای اجتماعی همخوانی دارد.
«آشفتگی جنسیتی» اثر جودیت باتلر
جنبش معاصر الجیبیتی به جودیت باتلر مدیون است. او در سال 1990 به این نکته اشاره کرد که جنسیت ساختاری اجتماعی است و ارتباطی واقعی با بدن ندارد.
اگر جنسیت مجموعهای از اعمال است و نه حقایق زیستشناختی، این چه مفهومی درباره ارتباط بین مرد و زن و افراد بدون جنسیت را بیان میکند؟ باتلر با زیر سوال بردن مفهوم زن از نظر زیستشناختی و ایدهئولوژیک، باورهای فمنیسم را از نو بررسی میکند.
منبع : www.themanual.com
مترجم : شیوا بهرامپور