مقالات فلسفی به مثابه هنر

هنر

«من مقالات فلسفی را به عنوان هنری می‌بینم که قالب آن‌، ایده‌ها هستند.»

جمله‌ بالا بخشی از مقاله‌ فلسفه‌ امروز، نوشته جورج شِر (George Sher)، در رابطه با فایده نوشتن در حوزه فلسفه است. البته به غیر از فواید معمول آن مثل تسلط بر ذهن و شناخت آن.

چرا باید مقالات فلسفی را به عنوان یک اثر هنری ببینیم؟ پرفسور شِر می‌داند که این فرضیه می‌تواند با شک و تردید مواجه شود:

اگر ایده اینکه مقالات فلسفی به نوعی هنر هستند، سریعا موردقبول واقع نمی‌شود؛ دلیلش این است که اکثر مقالات منتشر شده در حوزه فلسفه چندان وجهه هنری ندارند. اکثر آن‌ها پر از کلمات و مفاهیم گنگ، قالب‌های بی‌مورد، جملات تودرتو و گزارشات پوچ از اینکه چه چیزهایی می‌توانند به دست بیایند یا قبلا به دست ‌آمده‌اند، هستند که بیشتر به اجاره‌نامه شباهت دارند تا مقالات فلسفی.

.

در عین حال، او می‌گوید که این خصوصیات به اصطلاح غیرهنری، باید به عنوان ویژگی‌های یک قالب هنری شناخته شوند:

این مسائل نه تنها این ایده که مقالات فلسفی، نوعی قالب هنری هستند را رد نمی‌کند. فقط ماهیت سخت‌گیرانه این فرم را نشان می‌دهد.

فلاسفه‌ ناگزیرند تا خود را با قوانین سفت و سخت مجلات و انتشارات وفق بدهند.

بعضی از این قوانین و ویژگی‌های ادبی کلاسیک عبارتند از، فاخر بودن، بیان‌گری و قابل فهم بودن، استفاده از زبان نوشتاری شایسته، سیال بودن، مناسبت سطح ادبی و درایت و همگام بودن با فرم موضوعی.

تنش بین حقیقت و زیبایی در بسیاری از اشکال هنری وجود دارد. اما در فلسفه، این مسئله با وضوح بیشتری نمایان می‌شود و در واقع، اساس این قالب است. به همین دلیل، این گلایه که فلسفه برای هنر بودن، بیش از حد منطقی و بحث برانگیز است؛ همانقدر قابل استناد است که بگوییم اشعار هایکو، بیش‌از‌حد کوتاه و خلاصه هستند.

 خود شِر هم فکر نمی‌کند که دیدگاه او بتواند به تنهایی فایده وجود فلسفه را توجیه کند. با این وجود نمی‌‌توان جذابیت این تفسیر از ماهیت فلسفه را انکار کرد.

 

منبع: وبسایت دیلینوز

مترجم: شیوا بهرامپور

نقد و بررسی کتاب

جورج شرفلسفه هنرفلسفه و هنرفلسفه‌ی هنرکتاب فلسفهکتاب فلسفیمقالات فلسفیمقالات فلسفی به مثابه هنر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *