زمانی که زیبایی میبینیم، چه درختی پر از شکوفه باشد، یا قاصدکی، کلبهای باستانی، دیواری قدیمی یا غروب آسمان…
چنین چیزهایی ممکن است ما را شیفتۀ خود و در عین حال غمگین کنند، چراکه تا الان دیگر میدانیم چقدر سخت میشود چیزهای خوب و زیبا را پیش خود نگه داشت. که چه چیزهای زیادی را تا به امروز دیدهایم و سعی کردهایم به خاطر بسپاریم و بعد، از ذهنمان بیرون رفتهاند (سفر به جزیره، شهری قدیمی در دامنۀ کوه، بعدازظهری در کنار دریاچه، توله سگها، نقاشیای زیبا در یک نمایشگاه.) خود میدانیم که چقدر از خواستههایمان دور هستیم.
این روزها، بیشترین کاری که در برابر زیبایی انجام میدهیم، عکسگرفتن است؛ که آن را هم هیچوقت نگاه نمیکنیم.
حال بیایید جور دیگری به قضیه نگاه کنیم. اگر سعی کنیم به جای صرفا عکسگرفتن و گذشتن، بفهمیم چه چیزی ما را منقلب کرده است چطور؟
وقتی درختی پر از شکوفه در میان خیابانهای شهر میبینیم، چطور است کمی به عقب بازگشته و مثل غریبهای، کودکی، فیلسوف یا دیوانهای به این فکر کنیم که چرا این چیز به این زیبایی ما را شیفته خود کرده و حتی ممکن است اشک ما را سرازیر کند؟ چطور است نوشتهای با موضوعی آشکار بنویسیم: چرا فلان چیز مرا تحت تأثیر قرار میدهد؟
ممکن است بعد از چند دقیقه تفکر لیستی مانند این بنویسیم:
- چون … و ما … یک زمستان دیگر دوام آوردهایم.
- چون زندگی از آن چیزی که فکر میکردیم سختتر شده است.
- چون کسی از درخت نخواسته تا شکوفه بدهد اما در هر صورت او این کار را انجام می دهد، تنها برای خودش. چون ذهن اولویتهای خاص خود را دارد و پشیزی برای این نمایش انسانی اهمیت قائل نیست.
- چون برای ما یادآور شادابی و شیداییای است که باید در زندگیمان بیشتر باشد.
- چون در گذشته زیبایی را میدیدیم و انگار دیگر فراموش کردهایم چگونه باید این کار را انجام دهیم.
- چون ظرافتی دارد که امید داریم بیشتر در جهان پیرامون ببینیم.
- چون میدانیم اگر بتوانیم در این لحظه و این مکان لذت ببریم، بعدها بینیاز خواهیم بود.
چطور است هر بار که در حضور زیبایی هستیم و جهان ما را صدا میزند، همین تمرین را انجام دهیم؟ وقتی دو عاشق را در شیرینیفروشی، دست کودکی را در دستان والدینش، خزهای که در بین دیواری سنگی رشد کرده و یا قلۀ کوه در یک بعدازظهر را میبینیم.
هرچه بیشتر بفهمیم، بیشتر میتوانیم به خاطر بسپاریم. شادتر خواهیم بود اگر بتوانیم لحظهای که ما را تحتتأثیر قرار داده را حفظ کنیم.