چهار پاسخ فلسفی برای معنای زندگی

معنای زندگی

یافتن معنا در مواجهه با مسئله‌ای که می‌تواند مانند یک جهان بی‌معنی باشد، شاید چالش‌برانگیز است. بسیاری از متفکران فلسفی، زندگی حرفه ای خود را صرف یافتن راهی برای زندگی معنادار کردند. در حالی که فیلسوفان ممکن است در راه‌حل مسائل، اختلاف‌نظر داشته باشند، همۀ آن‌ها مسیرهای جالبی را برای وجود معنا در زندگی ارائه می‌دهند.

سؤال رایجی که برای فیلسوفان و زاهدان گوشه‌نشین مطرح می‌شود این است که «معنای زندگی چیست؟» داشتن احساس هدف، در زندگی با پیامدهای مثبتی همراه است. برعکس، نداشتن آن می‌تواند احساس سردرگمی و گمراهی در فرد ایجاد کند.

فردریش نیچه حتی هراس از این داشت که فقدان معنا، جهان را به‌سمت نیهیلیسم سوق دهد، اتفاقی که او معتقد بود فاجعه‌بار است. چندین فیلسوف، پاسخ‌هایی برای این پرسش قدیمی ارائه کردند. در اینجا، چهار مورد را از نظر خواهیم گذراند. با این حال، فهرست کامل نیست، زیرا بسیاری از متفکران و مکاتب مختلف، این مشکل را بررسی کرده و راه‌حل‌های بالقوه را پیشنهاد داده‌اند.

معنای زندگی | فردریش نیچه

فردریش نیچه

1. اگزیستانسیالیسم

اگزیستانسیالیسم رویکردی به فلسفه است که بر مسائل وجودی انسان، از جمله چگونگی زندگی معنادار در مواجهه با جهان بی‌معنا، تمرکز دارد. بسیاری از متفکران و نویسندگان از جمله نیچه، سیمون دوبوار و فئودور داستایوفسکی با این جنبش مرتبط هستند. اما شاید برجسته‌ترین اگزیستانسیالیست‌های قرن بیستم ژان پل سارتر باشد.

ژان پل سارتر

ژان پل سارتر

سارتر در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر»، مبانی فلسفه را بیان می‌کند. او توضیح می‌دهد: «انسان قبل از هر چیز وجود دارد و با خود روبرو می‌شود، در جهان موج می‌زند و بعد از آن خودش را تعریف می‌کند». به عبارت دیگر، برای انسان، وجود، مقدم بر ذات است. انسان‌ها باید از طریق اعمال خود تصمیم بگیرند که انسان‌بودن به چه معناست و بدین‌وسیله به زندگی خود معنا ببخشد.

این انتخاب‌ها همچنین انسانیت را به عنوان یک کلیّت تعریف می‌کنند. به این ترتیب، سارتر استدلال می‌کند که برخی از تغییرات امر مقوله‌ای قاعده اخلاقی، که به این معناست که فقط باید به گونه‌ای عمل کنید که همه بتوانند به طور منطقی عمل کنند. بخش حیاتی تصمیم‌گیری است. کسانی که از اگزیستانسیالیست‌ها می‌ترسند ارزش‌هایی را انتخاب می‌کنند که جامعه را ویران کند، ممکن است با این دانش کمی راحت‌تر نفس بکشند.

2.پوچ‌گرایی

پوچ‌گرایی فلسفه‌ای است که توسط دوست سابق سارتر و رقیب فکری او، آلبر کامو پا گرفت. این فلسفه مبتنی بر این است که وجود اساساً پوچ است و نمی‌توان آن را به طور کامل از طریق عقل درک کرد و با اگزیستانسیالیسم نیز مرتبط است، اما با آن یکی نیست. آلبر کامو نتیجه می‌گیرد؛ پوچی زمانی پا می‌گیرد که انسان‌ها زور می‌زنند نظم و معنا را بر دنیایی ذاتاً غیرمنطقی و بی‌معنا تحمیل کنند. این درحالی است که غیرمنطقی‌‌بودن جهان و اجتناب‌‌ناپذیر‌بودن پایان زمان ما در آن، همیشه در کنار هم قرار می‌گیرند تا بهترین تلاش‌های ما برای معنا را به سخره بگیرند. این مبارزه‌ای است که همۀ ما با آن روبرو هستیم. از نظر کامو، پاسخ در پذیرش، نهفته است. او به سیزیف شخصیتی از اساطیر یونانی اشاره می‌کند که زئوس دستور می‌دهد که تخته‌سنگی را تا بالای تپه حمل کند.

آلبر کامو

آلبر کامو

سیزیف هیچ پیشرفتی نمی‌تواند داشته باشد، زیرا هر آن که نزدیک به قله می‌شود، تخته‌سنگ به‌سمت پایین می‌غلتد. تکاپوی او در نهایت بی‌معنی است و باید که همیشه تکرار شود. با این حال، کامو از ما می‌خواهد «سیزیف را شاد تصور کنیم» (imagine Sisyphus happy). سیزیف نیز چون ما با موقعیتی پوچ و بی‌معنی مواجه است. تمام نظمی که او بر جهان تحمیل می‌کند در نهایت دوباره پایین خواهد آمد. با این حال، کامو به ما می‌گوید که سیزیف می‌تواند با پذیرش پوچی، علیه موقعیت خود شورش کند. او می‌تواند ارزش زندگی خود را مطرح کند و بی‌معنی‌بودنِ وظیفۀ خود را بپذیرد. با انجام این کار، او می‌تواند معنایی را در پوچی پیدا کند، حتی اگر کارش در نهایت بی‌نتیجه باشد. سیزیف قهرمان پوچ‌گرایی کامو است.

سیزیف

سیزیف

3. اگزیستانسیالیسم دینی

متفکران اگزیستانسیالیست اولیه، جملگی ملحد بودند و وقتی نیچه اعلام کرد خدا مرده است، زنگ خطر نیهیلیسم به صدا درآمد.  بنیانگذار مکتب اگزیستانسیالیسم دینی، متفکری بسیار مذهبی به نام سورن کی‌یرکگور شد. یک فیلسوف دانمارکی که در نیمۀ اول قرن نوزدهم به فعالیت می‌پرداخت، روحیه نسبتاً عصبانی خود را به یک فلسفه بزرگ تبدیل کرد. کی‌یرکگور به زندگی واقعی شخص توجه دارد، نه فقط فکر کردن به آن. اما در هر زندگی نقطه‌ای می‌رسد که عقل از کارمی‌افتد.

در آن مرحله، اشتیاق می‌تواند کمک کند، اما کی‌یرکگور استدلال می‌کند که ایمان برای یافتن معنای واقعی لازم است. این مستلزم «جهش ایمان» است، و او نمونه‌ای از چنین جهشی را در شخصیت ابراهیمی «کتاب مقدس» می‌یابد. همانطور که کامو سیزیف را دارد، کی‌یرکگور نیز ابراهیم را دارد. کی‌یرکگور در کتاب «ترس و لرز» استدلال می‌کند که ابراهیم به طور همزمان می‌دانست که قربانی کردن اسحاق قتل است ولی باید از خدا اطاعت کرد. به خاطر ایمانش و انجام داوطلبانۀ خواسته‌های خدا، به او پاداش داده شد.

ابراهیم از طریق اعتقاد، پوچی را پذیرفت. عقلانیت برای او فایده چندانی نداشت، اما ایمان فایده داشت. کی‌یرکگور در کتاب «یا این/یا آن» نیز دیوژن را به عنوان «شوالیۀ ایمان» ستایش می‌کند که این عنوان را از طریق فعالیت‌های پیش‌پا‌افتاده‌تر به دست آورده است.

4. بودائیسم

یکی دیگر از برداشت‌های مذهبی را می‌توان بودائیسم بنامیم که می‌توان در آثار فیلسوف ژاپنی، کیجی نیشیتانی یافت. نیشیتانی، اگزیستانسیالیسم اولیه را زیر نظر مارتین هایدگر، که خود یک متفکر برجسته اگزیستانسیالیست بود، آموخت.

مارتین هایدگر

مارتین هایدگر

نیشیتانی مشکل مدرن نیهیلیسم را در همه جا می‌دید و با این گرایش به فناوری که به ما اجازه می‌دهد تا خودمحورتر شویم، پیوند نزدیک داشت. در حالی که ما اغلب در طول رویدادهای مهم زندگی مانند مرگ یکی از عزیزان با «پوچی» مواجه می‌شویم، اما می‌تواند در هر زمانی ایجاد شود و این سؤال را در مورد چگونگی مدیریت آن مهم‌تر می‌کند.

او زندگی انسان را در سه زمینه توصیف می‌کند: «آگاهی»، «پوچ بودن» و «پوچی». همانطور که اغلب در اندیشه بودایی از آن نام برده می‌شود، ما بیشتر اوقات در حوزه اول زندگی می‌کنیم و در اینجاست که ایده‌هایی مانند دوگانگی یا خود وجود دارد. با این حال، تقریباً همه در نهایت با پوچی مواجه می‌شوند و باید با ایدۀ مرگ، بی‌معنایی و خلأ ذاتی ما روبرو شوند. توقف در اینجا مسئله‌ای است که باعث ایجاد مشکلات می‌شود. نیشیتانی استدلال می‌کند که ما باید به میدان سوم پیش برویم. خلأ، دو تای دیگر را احاطه کرده است.

نقد و بررسی

آلبرکامواگزیستانسیالیسمبودائیسمپوچیژان پل سارترفردریش نیچهفلسفهماتین هایدگرمعنای زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *