کتاب بدن به مثابۀ شیء سینمایی کندوکاو باریکبین و جهانشمول دربارۀ موضعِ بهظاهر موحشِ بازنماییهای بدنهای مُرده و کالبدهای بیجان در سینماست تا نویسنده «مسائل نظریه و نقد فمینیستی فیلم، نظریۀ روایت، مسائل فلسفۀ معاصر، معنای بازیگری در سینما و بسیاری موضوعهای دیگر» را با نگرشی نقادانه در کتاب به بحث بگذارد.
لزلی استرن برای این منظور فیلمها و فیلمسازان گوناگونی را در تحلیل خود گنجانیده است: ژانلوک گُدار، آلفرد هیچکاک، اورسن ولز، میکلآنجلو آنتونیونی، جان فُرد، انیِس واردا و توماس گُتیِرِس آلِئا، فیلمساز فقید کوبایی، و بسیاری فیلم و فیلمساز دیگری در این بین با این حال، او برای پیشبرد بحثهایش بر سه فیلم تمرکز میکند و به جزئیات آنها میپردازد: واپسین فیلمی که ماکس اُفولس در هالیوود ساخت، لحظۀ غفلت (1949) با نقشآفرینی جون بِنِت؛ فیلم استرالیاییِ داستان ژاپنی (2003) ساختۀ کارگردان زن استرالیایی سو بروکس؛ و خانهبهدوش (1985) ساختۀ انیِس واردا
استرن در هر گامی که برمیدارد صدایی منحصربهفرد و سبک تحریری شخصی و شاعرانه در کار میکند که حاصل فهم دقیق فلسفۀ مدرن، از جمله مارتین هایدگر و برونو لاتور، و دلدادگی عمیق به همۀ اشیای سینمایی، اعم از مرده و زنده، است.
مجموعۀ سینمایی کینو _ آگورا با سرپرستی مازیار اسلامی، کوششی بدیع است برای تدقیق مفاهیم و اصطلاحات مهم مطالعات سینمایی. عنوان مجموعه ارجاع یا شاید هم ادای دینی است به اصطلاحِ «کینو_پراودا» ژیگا ورتوف، یا همان «سینما_حقیقت» که بهزعم ورتوف به قدرت پدیدارشناختی، مادی و مشاهدهگرانۀ دوربین سینماتوگرافی اشاره داشت. در اینجا اما «کینو» به «آگورا» میپیوندد، واژهای برگرفته از یونان باستان، بهمعنای «مکان گردهمآیی»، همان مکان مشهوری که تفکر در آنجا متولد شد، در کنار دیگر کنشهای زندگی روزمره ازجمله ورزش، خرید و سرگرمی. از اینرو مجموعۀ کینو_آگورا بر سویۀ تفکربرانگیز سینما انگشت میگذارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.