گاهشمارهای فلسفی واقعاً به چه معناست؟ گاهشمار نوعی دستورالعمل است که امری زمانبندیشده و ادواری را نشان میدهد که محتوای آن یا دربارۀ حوزهای خاص است (امور مربوط به خوردوخوراک، باغبانی و …) یا دربارۀ نوعی ذهنیت [سوبژکتیویته] است (جهان، براساس خُلقوخوی نویسندۀ گاهشمار).
این کتاب مجموعۀ متنهای ماهیانه یا «گاهشمارهایی» است که طی یازده ماه در رادیوی فرهنگ فرانسه ایراد شدهاند و فلسفه را با چند گرهگاه زندگی معاصر پیوند میزند. گاهشمارهایی در باب یک رشتۀ کهنسال [یعنی فلسفه]، چهبسا کهنسالترین رشتۀ زنده، چه میتوان کرد جز اینکه مسائل و بحرانهای مزمنی را که این رشته با آنها روبهروست، در دل تقلایی که برای زندهماندن دارد، پیوند بزنند. هرچند خودِ وجود فلسفه به نامشروطبودنش بستگی دارد، در مسیر تحولش، فیلسوفان معمولاً آن را وادار کردهاند به امور مشروطِ گوناگونی تن دهد، ازجمله امر مشروطِ فرهنگی، که امروزه بسیار رایج و جذاب است. اما فلسفه به زیستن ادامه داد و با بیرونکشیدن خود از همۀ امور مشروطِ فراداده، از بحرانهای پیش رویاش جان سالم به در برد، بیآنکه هیچگاه بتواند خود را به مفهومی دائمی از امر نامشروط گره بزند.
اگر فلسفه بتواند ما را به زمانی دیگر و مکانی دیگر هدایت کند، با این حساب، چه دَخلی به زندگی دارد؟ آیا فلسفه بخشی از زندگی است یا بیرون از زندگی است؟ آیا فلسفه راهنمای ادارۀ عملی زندگی است یا در مقام راهنمایی مفهومی، گوشهای ایستاده؟ فلسفه به نظام کردارهای ما ربط دارد یا به نظام دلایل؟ در نگاه نانسی، همۀ این پرسشها و تنشهایی که پدید میآورند، جزو ذات فلسفهاند و فلسفه را به چیزی بسانِ «شکل زندگی» صمیمانه بدل میکنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.