فیلمنامۀ«یک جرعه خون تازه»نوشتۀ نغمه ثمینی، چند سال قبل با انگیزۀ ساخت توسط محمدعلی نجفی (کارگردان و فیلمنامهنویس) نگاشته شد. اما شرایط ساخت آن دست نیافت و اکنون این فیلمنامه توسط نشر لگا منتشر شده است، که با مقدمهای تحلیلی از صالح نجفی همراه است.
فیلمنامۀ «یک جرعه خون تازه» به زندگی و شرایط دوران حکومت حسن صباح میپردازد که هدف از آن یک واکاوی تاریخی در آن دورۀ مهم از تاریخ ایران است.
محمدعلی نجفی بهعنوان مشاور فیلمنامه، طی یادداشتی در ابتدای کتاب «یک جرعه خون تازه» مینویسد:
پاییز سال 1362 فیلمبرداری سریال سربداران تمام شد و کارهای فنی سریال در دست انجام بود. من و کیهان رهگذار دربارۀ ادامۀ فعالیتهایمان صحبت میکردیم. تصمیم گرفتیم دوباره مقطعی از تاریخ ایران را که نزدیک به همان دورۀ تاریخی سربداران است کار کنیم. اینچنین بود که طرح یک جرعه خون تازه مطرح شد. با مطالعۀ کتاب پل آمیر، ترجمه ذبیحالله منصوری، کار را آغاز کردیم. طرح فیلمنامه بهصورت کاملاً کلی و خام درآمد.
بحث و گفتوگوی من و کیهان همچنان ادامه داشت تا اینکه شرایط تولید سریال ابوعلی سینا فراهم آمد و کیهان تماموقت درگیر نوشتن فیلمنامۀ ابوعلی سینا شد. تولید سریال، با تصویب در شبکۀ دو سیما، آغاز شد و من بهعنوان مشاور با او همکاری میکردم. طرح یک جرعه خون تازه اینچنین متوقف شد.
در سال 1382 فرصتی پیش آمد تا با وزیر محترم ارشاد، آقای مسجدجامعی، ملاقات حضوری داشته باشم. در این جلسه ایشان به من گفتند چرا کاری در حد سربداران انجام نمیدهی و من آمادگی خود را جهت ساخت یک جرعه خون تازه ابراز کردم. ایشان به معاون سینمایی خود، آقای مهندس حیدریان، گفتند در این مورد اقدام نمایند. همان زمان با پیشنهاد ایشان تحقیق و نوشتن فیلمنامه را آغاز کردیم.
به همّت گروهی از دانشجویان معماری به سرپرستی آقای ضیاءالدین دشتی تحقیق میدانی، کتابخانهای و مصاحبه با اساتید دانشگاه که دربارۀ این دورۀ تاریخی صاحبنظر بودند انجام پذیرفت. زمستان سال 1383 تحقیقات کامل شد. با پیشنهاد آیت نجفی از خانم نغمه ثمینی دعوت کردیم تا با توجه به تحقیقات فیلمنامه را بنویسند. خوشبختانه ایشان هم با این کار موافقت کردند و کار نوشتن آغاز شد. با پیشنهاد مهندس حیدریان جناب حجةالاسلام جعفریان بهعنوان مشاور با نویسنده و همچنین گروه تحقیق همکاری کردند. خانم زهره فشارکی مسئولیت هماهنگی و ترتیب ملاقاتهای حضوری را، هم ملاقات در کتابخانۀ شخصی آقای جعفریان در قم هم ملاقات حضوری با خانم ثمینی در تهران، بهعهده گرفتند و فیلمنامه در آذرماه سال 1385 آماده شد. اما شرایط تولید این فیلم فراهم نیامد!
صالح نجفی در مقدمهای که پیرامون فیلمنامۀ حاضر نگاشته است، اینطور آورده است:
… اما در هر روایت تاریخی، ستیزی جاری است میان آنان که تعزیهگرداناند و ژستهایشان بناست هادی تاریخ باشد و کسانی، بسیارانی، که میخواهند صحنه را، به همۀ معانی کلمه بگردانند. آنچه سربداران را تجربهای منحصربهفرد ساخته همین کوشش بیامان برای برپا کردن صحنهای است که در آن ژستهای حاکمان و فاتحان با ژستهای مردمان و مغلوبان در تعارض میافتد … این حقیقت شاید سربداران را تکرارناپذیر سازد اما این حکم، حتی اگر صادق باشد، بههیچوجه از میل تکرار آن نمیکاهد. یک جرعه خون تازه شاید تلاشی بود برای برآوردن این میل، میلی که برآوردنش ممکن نبود و هنوز هم نیست… اما انتشار فیلمنامهاش، دستکم، این حُسن را دارد که آن میل را زنده نگه میدارد.
داستان زندگی حسن صباح، پایهگذار دولت اسماعیلیان الموت و داعی اعظم مذهب اسماعیلیۀ نزاری، در هالهای از افسانه و خیال پیچیده است، از جمله داستان سه یار دبستانی که از رابطۀ حسن صباح با خیام و خواجه نظامالملک میگوید. بازخوانی/بازسازی تجربۀ مبارزات و دولتسازی حسن صباح در مقام پیشوایی شیعی در ادامۀ بازسازی تجربۀ انقلاب شیعی سربداران برای درک آنچه در زمان حال ما میگذرد بهراستی راهگشا میتواند بود. نگارش فیلمنامۀ یک جرعه خون تازه، از این منظر، کاری ستودنی است. شاید زمانی ارادهای برای تبدیل آن به فیلمی آبرومند پیدا شود، شاید… وقتی دیگر.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.