بسیاری از ما در هنرِ اتلاف وقت و تعللورزی نوابغ خفتهای هستیم. همگیمان با تعلل آشنائیم و احساس گناه بابت کارهای ناتمام خود تجربه کردهایم. اما بهندرت به چرایی به تعویقانداختن کارهایمان میاندیشیم.
این کتاب کوچک و روشنگر راهنمایی کاربردی است که علت اساسی تعلل را میکاود و ما را با توصیههای سنجیده از هنرِ کنارآمدن با آن رهنمود میکند. کتاب مدعیست که تعلل نهتنها دردسر عجیبی نیست، بلکه گاهاً در خود نکاتی نیز برای آموختن به ما دارد.
«در باب اتلاف وقت» با جُستارهایی کوتاه دربارۀ کمالگرایی، ضربالعجلها و محدودیتهای سختکوشی، اثری است دربارۀ ریشۀ تعللهایمان، کنارآمدن با آن و بهرهمندی حداکثری از بعدازظهرهایی که آسوده بر مبل خانه تکیه میدهیم.
از متن کتاب: در یکی از فصلهای رمان برجستۀ لارنس استرن به نام زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی [The Life and Opinions of Tristram Shandy] (که بخشهای ابتدایی آن در سال ۱۷۵۹ منتشر شد)، یکی از شخصیتها فاش میکند که در خانهاش، دری وجود دارد که جیرجیر میکند و صدای ناخوشایند آن بیش از ۱۰ سال است که او را آزار میدهد. با درنظرگرفتن اینکه فقط یک دقیقه و مقداری روغن برای درستکردن آن لازم بود، این زمان برای تعلل برای تعمیر دری که صدای آزاردهنده دارد زمانی طولانی بهحساب میآید. اما همۀ ما چنین درهای جیرجیرکنندهای در زندگیمان داریم.
این مسئله باعث تأسف است: ما درگیر مسائل آزاردهندۀ کوچک و جزئی هستیم، مسائلی که رهایشان کردهایم، برای تعویض یک لامپ دستدست میکنیم، مایع شیشهپاککن ماشین را پُر نمیکنیم، دکمۀ شلشدۀ لباسمان را سفت نمیکنیم، یا دیواری که نیاز به رنگآمیزی دارد را به امان خدا رها کردهایم.
بخشی از مشکل ما معطوف به این امر است که تصور ما از شادی تصویری اغراقآمیز و پرزرقوبرق است: مسئله بسیار کوچک است، اما ما همچنان بر این باور هستیم که برای دستیابی به رضایت به ابزاری کلان و تجملاتی نیاز داریم، پول بیشتر (خانۀ بزرگتر، کاری بزرگ و پرطمطراق). جیرجیر در یا دکمۀ شُل را به حال خود رها میکنیم، چراکه اصلاً تصور نمیکنیم که حال روحی ما در گرو چنین نکات جزئی و پیشپاافتادهای باشد.
اما اگر با دید بازتری موضوع را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که جزئیات، بهمیزان قابلتوجهی تعیینکنندۀ حالات روحی ما هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.