زندگی همواره ما را بر سر دوراهی قرار میدهد: از یک طرف میخواهیم دیگران بدانند که چه احساسی داریم و از طرف دیگر میخواهیم کسی از دستمان ناراحت نشود، البته اغلب، این دو راه دقیقاً در تضاد با یکدیگر قرار دارند. اگر خشم، ناکامی، نفرت یا عشق خود را از صمیم قلب ابراز کنیم، احتمالاً رابطهای دوستانه را نابود خواهیم کرد و از جامعه طرد خواهیم شد، اما اگر حرفی هم نزنیم، از حس خفگی و دورویی رنج خواهیم برد.
از آنجا که اغلب نمیدانیم کدام راه را انتخاب کنیم، از مسیر اصلی منحرف میشویم. برای مدتها سکوت میکنیم و بعد دیگر نمیتوانیم تحمل کنیم، خسته و سرگردان میشویم و در نهایت احساساتمان فوران میکند. در لحظهای تمام احساساتی را ابراز میکنیم که میتوانستیم مؤدبانه بیان کنیم، اما ماهها بود از ترس، سرکوب کرده بودیم.
در نتیجۀ خواندن کتاب «چگونه کلمات مناسب را کشف کنیم» نوشتۀ آلن دوباتن و ترجمۀ راضیه جلالی، ما یاد خواهیم گرفت چگونه به هدفی محدودتر اما ارزشمندتر توجه کنیم. میآموزیم که چگونه در آنِ واحد هم مهربان و هم صادق باشیم.
از متن کتاب: «یکی از تراژدیهای نهچندان بزرگ زندگی اجتماعی این است که بین تعریف «دوستان» و «عشاق» تفاوتهای سفتوسخت و تصورناپذیری قائل میشویم. در توصیف عشاق علاقۀ بسیار زیاد و مسائل جنسی به ذهن میآید. در توصیف دوستان علاقۀ زیاد البته نه خیلی زیاد و غیرجنسی به ذهن میآید. مفهوم تأثیرگذار رمانتیکبودن، این مسئله را پیچیدهتر میکند، زیرا میگوید که وقتی از عشق سخن میگوییم، حتماً باید عشق فیزیکی را در ذهن تصور کنیم.
گاهی این پیشزمینۀ پیچیده و شکبرانگیز در تضاد با موقعیتی است که در آن واقعاً دلمان میخواهد به دوستی خوب بگوییم که عاشقش هستیم. ممکن است این حس بعد از صرف شام، زمانی بهسراغ ما بیاید که دوست ما در حال صحبت دربارۀ یکی از اتفاقاتی است که سر کارش افتاده است. در این لحظه احساس میکنیم طرف مقابلمان چقدر باشخصیت و بامزه است. یا مثلاً ممکن است در طول سفر، هنگامی که در هواپیما بر فراز گرینلند هستیم، اتفاقی به این فکر بیفتیم که چقدر دلمان برای او تنگ شده و اگر اینجا بود و با او صحبت میکردیم چقدر خوش میگذشت.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.