«دوست اعجوبه من» اثر النا فرانته اولین کتاب از مجموعۀ «چهارگانۀ ناپلی» است.
اِلنا فرانته نویسندۀ زن اهل ایتالیا، زادۀ 1943 میلادی در ناپل است. «النا فرانته» نام مستعار این نویسندۀ مطرح ایتالیایی است. او در مصاحبهای درمورد تصمیم قاطعش برای اینکه آثار خویش را با نام مستعار بنویسد، میگوید: «یکبار و برای همیشه این تصمیم را گرفتم، برای اینکه خود را از تشویش و نگرانیِ شناختهشدگی و همین طور از اجبارِ واردشدن به حلقۀ کسانی که فکر میکنند چیزی را به چنگ آوردهاند، برهانم. من ناشناسماندن را انتخاب نکردم. کتابهای من همگی نام نویسنده را روی خود دارند. آنچه که خود را از آن کنار کشیدهام رسم و رسومی است که نویسندگان را کموبیش مجبور می کند برای بهرسمیت شناختهشدنِ کتابهایشان از وجهۀ شخصی مایه بگذارند. کتابهای من استقلال خودشان را بهگونهای روزافزون به نمایش میگذارند. برای آنان که عاشق ادبیاتاند کتابها کافی هستند.»
در رمانِ «دوست اعجوبۀ من»، دوستیِ زنان، صادقانه به تصویر کشیده شده است و فرانته در آن به کشف پیچیدگیهای دوستیِ زنانه میپردازد. دوستیای که برای خود زنان هم سرزمینی ناشناخته و بدون قوانین معیّن است و اگر به نظر افراطی نیاید او کلیشۀ دوستیِ زنان (همیشگی، پایدار، و ساده و بیآلایش) را بههم میریزد. در این کتاب، فرانته تمایلاتی متناقض را آشکار میکند که در عین ناهمخوانی، با یکدیگر زیست میکنند. دنیای خانگی را همانند میدان جنگ نشان داده و جنبۀ بیزرقوبرق زنان را روشن کرده است. زنانی که در عین صمیمیت، از استعداد خاصی در زمینزدن یکدیگر برخوردارند. این کتاب سرشار از جزئیات و دوگانههای درد و لذت، سردرگمی و وضوح، و محدودیت و آزادی است.
آثار فرانته تاکنون به چندین زبان از جمله؛ انگلیسی، فرانسه، آلمانی، هلندی، اسپانیایی، و فارسی در بیش از 39 کشور ترجمه شده است. خوانندگان در کتابهای او، دربارۀ هویت، تمایلات سرکش، عشق، خانواده، و دوستی، قدرت و زیبایی مسحورکنندهای کشف میکنند، در حالیکه همۀ اینها در یک زمینۀ اجتماعی همچون کلافی درهم پیچیده شدهاند.
از متن کتاب: «… دوستی من با لیلا روزی شروع شد که تصمیم گرفتیم با هم از راهپلههای تاریکی که پلهبهپله، پاگرد به پاگرد ما را بهسمت درِ آپارتمان دون آکیله میرسانید، بالا برویم. نورِ بنفش محوطه و بوی یک غروبِ گرم بهاری را بهخاطر میآورم. مادرها شام میپختند، وقت رفتن به خانه بود، ما دیر کرده بودیم، با هم رقابت میکردیم و بدون گفتن یک کلمه، شجاعتمان را به آزمایش میگذاشتیم. مدتها، در مدرسه و بیرون از آن، فقط چنین کارهایی میکردیم. لیلا دستهایش را تا بازو در دهانۀ تاریکِ درپوشِ کانال فاضلاب فرو میکرد و بعد بلافاصله من در حالیکه قلبم بهشدت میتپید و خدا خدا میکردم سوسکها روی دستهایم راه نروند و موشها گازم نگیرند، همان کار را میکردم. لیلا تا پنجرۀ خانۀ سینیور اسپانیولو که در طبقۀ همکف بود بالا میرفت، و به میلۀ آهنی که بند رخت به آن متصل بود آویزان میشد، تاب میخورد، و در پیادهرو فرود میآمد، و من هم فوراً همان کار را میکردم، گرچه از افتادن و آسیبزدن به خودم میترسیدم … »
سه جلد دیگر چهارگانۀ ناپلی النا فرانته: «داستان یک نام جدید» [کتاب دوم از چهارگانۀ ناپلی]، «آنان که میروند و آنان که میمانند» [کتاب سوم از چهارگانۀ ناپلی] و «داستان کودک گمشده» [کتاب چهارم از چهارگانۀ ناپلی] با ترجمۀ فریده گوینده در نشر لگا منتشر شده است.
عطی (خریدار محصول) –
قشنگترین کتاب زندگیم
نشر لگا –
خوشحالیم عزیز
رویا –
با این که سریالش رو هم دیدم اما باز هم با شور و هیجان کتابش رو خوندیم ،عالیه 😍
نشر لگا –
سلام. بسیار هم عالی دوست عزیز ما…
مبینا –
سلام
بقیه جلدهاش رو چاپ کردید؟
نشر لگا –
بله دوست عزیز. هر چهار جلد این مجموعه منتشر شده.